به کجا چنین شتابان ؟ ... گون از نسیم پرسید ...
دل من گرفته زاینجا ... هوس سفر نداری ... ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم ... اما ... چه کنم ... که بسته پایم ...
به کجا چنین شتابان ؟ ... به هر آن کجا که باشد ... به جز این سرا . سرایم ...
سفرت بخیر ... اما ... تو و دوستی خدا را ...
چو از این کویر وحشت ... به سلامتی گذشتی ...
به شکوفه ها ... به باران ... برسان سلام ما را ...
احتمالاً بقيه بچهها همون لباس شخصيان ديگه؟
پاسخحذفجالب تو دانشگاه آزاد يا همون داراييهاي شخصي آقاي جاسب از لباس شخصيها و شرايط امنيتي صحبت ميكنيد.
از کجا نیروهای لباس شخصی رو تشخیص دادی
پاسخحذف