۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

تجمع دانشجویان در مقابل سردر اصلی دانشگاه شریف/دانشجویان در انتظار حمایت مردم 7مهر




دانشگاه شریف (جلوی در کتابخانه مرکزی)


(ساعت 11صبح 88/7/7)امروز کامران دانشجو به دانشگاه شریف رفته و قصد رفتن به کتابخانه مرکزی را داشته که دانشجویان مانع از این امر شده و با شعار دادن به سمت سردر دانشگاه شریف حرکت کردند و هم اکنون در مفابل سر در دانشگاه تجمع کرده اند و مرتب به تعداد دانشجویان و مردم افزوده می شود. در حال حاضر ماموران در حال آمدن هستند و همزمان با قصد دستگیر کردن برخی از دانشجویان دیگران با فریاد ولش کن ولش کن به حمایت از آنان پرداخته اند.شعارهای دانشجویان
احمدی عمرو عاص 63 درصد اینجاست-- تجاوز ، خیانت ، دولت بی کفایت --دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد--تا احمدی نژاد هر روز همین بساط و سرود یار دبستانی من

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

جنبش سبز و بحران سازی بین المللی دولت کودتا


پس از سخنرانی شرم آور رئیس دولت کودتا در سازمان ملل و بیانیه گروه 20 در اجلاس پیتسبورگ، مشخص شد که جامعه بین المللی به طور جدی به دنبال متوقف کردن برنامه اتمی مشکوک دولت کودتا است. چنان که در تحولات اخیر معلوم شده است، در حال حاضر، ایران دارای دولت به معنای قوه مجریه نیست و مجموعه ای که خود را هیئت دولت مینامد، نوعی پوسته یا روکش برای گروه نظامی است که در ائتلاف با رهبری بر کشور حاکم شده اند و به تدریج آشکار میشود که این گروه برای حفظ و تثبیت خود در قدرت، به دنبال تهیه و تولید سلاح اتمی است؛ یا دست کم به طور عمدی موجب بدگمانی و سوء ظن جامعه بین المللی به ایران میشود. همچنین جناح کودتا با سرکوب و ارعاب تمام گروه ها، احزاب و شخصیت های سیاسی، نوعی خلاء یا فقدان را در عرصه سیاسی کشور ایجاد کرده است و بدین ترتیب، همه مجاری قانونی و حقوقی را برای دخالت دادن خواست و اراده ملت در امور کشور، مسدود کرده است. اکنون دیگر تردیدی نیست که این گروه، به دنبال تبدیل کردن ایران به چیزی شبیه افغانستان تحت سلطه طالبان است.

سفر رئیس دولت کودتا به سازمان ملل، از هر نظر یک شکست کامل سیاسی و رسانه ای بود. ایرانیان مقیم آمریکا و سایر آزادی خواهان و صلح دوستان مقیم این کشور، با حضور شکوهمند و موثر خود، ضرباتی جبران ناپذیر به دولت کودتا وارد آوردند. اما این به معنی پایان کار نیست؛ بلکه میتوان گفت که اکنون جنبش سبز در پایان یک فاز از مبارزه خود قرار دارد و باید فاز جدیدی را آغاز کند. طبق این تحلیل، اکنون بنا به دلایل متعدد داخلی و بین المللی، ضروری است که فاز جدید مبارزات جنبش سبز، آغاز شود و به همین منظور باید ملاحظات و محورهای جدیدی را مورد توجه قرار داد و جهت و تمرکز مبارزه را بر اساس آنها برنامه ریزی کرد. در ادامه به برخی از این موارد اشاره میکنیم.

1. در حال حاضر و به مدد تظاهرات وسیع در داخل و خارج از کشور، اطلاع رسانی، آگاه سازی و روشنگری در مورد دولت کودتا به طرز مطلوبی انجام شده است و دیگر اکثر مردمان جهان، نادرستی و کذب بودن سخنان رئیس دولت کودتا و غیر قانونی بودن آن اطلاع کامل دارند. هرچند، روشنگری در مورد قتلها، شکنجه ها و ترورهای سازمانیافته دولتی، اهمیت خاص خود را دارد، اما دیگر در اولویت نیست و باید بر تقویت شبکه ها و هسته های مقاومت و جذب و فعال کردن سایر اقشار و گروه ها اقدام کرد. باید توجه داشت که بنا به اصول آفرینش، همیشه تعدادی از انسانها «نا آگاه» باقی میمانند و گاه فعال کردن افراد آگاه، از آگاه کردن افراد ناآگاه مهمتر است. بنا براین دیگر نباید به مباحثی مثل تورم اقتصادی، رکود صنایع، شکستهای ورزشی، و ... برای اثبات ناکارآمدی دولت کودتا تمرکز کرد. این دولت، غیر قانونی است و نامشروع است و اگر بهترین کارنامه اقتصادی را هم داشته باشد، بازهم باید ساقط شود. خلاصه و نتیجه کلام این که از آنجا که ثابت شده است این دولت غیر قانونی و غاصب است، اکنون هر گونه فعالیت غیر خشونت آمیز بر علیه آن قانونی و کاملا مشروع است و دیگر ضرورتی برای توجیه فعالیت ها و اثبات امور مسلم، وجود ندارد.

2. سفسطه ها و بازی های زبانی دولت کودتا، باید یک بار برای همیشه پایان یابد. مدتهاست که نیروهای مترقی و سازنده جامعه، با اتهام همراهی با "دشمن" یا به علت اختلاف نظرها و تنوع عقاید و افکار، متفرق، پراکنده و سرکوب میشوند و همین امر باعث تقویت دیکتاتوری میشود. مخالفان همواره بر سر مسائلی همچون پرچم، شعار، سرود، یا ایدئولوژی مجبور به مرزبندی و دشمنی با یکدیگر میشوند، چرا که بر این باورند که میان فعالیت درون نظام و فعالیت بیرون نظام تفاوتی وجود دارد و بر همین اساس، فعالان درون نظام از برقراری ارتباط با سایر مخالفان محروم اند چرا که خوراک و بهانه برای رسانه ها و دادگاه های دولت کودتا ایجاد میشود. تظاهرات اخیر معترضان در نیویورک از این نظر، یک کلاس آموزشی بود: ایرانیان با تصاویر موسوی، کروبی، پرچم ها، عقاید مختلف، ایدئولوژی های متفاوت، در برابر رئیس دولت کودتا و نقض حقوق بشر، قیام کردند و تصاویر و صحنه های باشکوهی خلق شد، چرا که جهانیان متوجه شدند، جامعه ایرانی، با تمام تنوعات، رنگها و مرزهای عقیدتی در مقابل بربریت حاکم، ایستاده اند. همچنین با توجه به عملکرد تروریستی دولت کودتا، اکنون دیگر منتقدان درون نظام، هیچ امتیازی نسبت به مخالفان بیرون نظام ندارند و اشتباهی بزرگ خواهد بود اگر بازهم به امید ترحم دولت کودتا بنشینند و مرزبندی های ساختگی «درون نظام/بیرون نظام» را رعایت کنند. این مرزبندی ها خلاف تمام اصول انسانی و الهی و بزرگترین مانع در برابر شکل گیری یک جامعه مدنی است و فقط به نفع دولت کودتا تمام میشود. در جامعه مدنی، همه ادیان، سلایق، گروه ها، عقاید و هر شهروندی که مالیات میدهد و برای بیان و تبلیغ عقاید خود، دست به خشونت نمیزند، باید از همه حقوق شهروندی و انسانی تضمین شده برخوردار باشد، به همین دلیل جنبش مدنی ملت ایران، اکنون فراتر از اتهامات و افاضات امثال احمد توکلی و محسن قرائتی حرکت میکند و اگر خود را به سطح سخنان چنین افرادی تنزل دهد، مسلما شکست خواهد خورد. البته باید توجه داشت که در یک جامعه مدنی، امثال توکلی و قرائتی هم مانند هواداران سایر عقاید، از قبیل ملی – مذهبی ها، مشروطه خواهان، اصلاح طلبان، سکولارها، مجاهدین، کمونیستها، بهائیان و سایرین، حق آزادی بیان دارند. و به همین دلیل، نمیتوانند خود را نظام بنامند و در مورد شعارها و عقاید سایر شهروندان، قضاوت کنند. اگر مفهومی به نام "نظام" وجود داشته باشد، شعارهای و گفته های جمعیت میلیونی در روز قدس، همان شعارهای نظام است و توکلی هم این حق را دارد که از موضع خود و از بیرون نظام، شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" را نقد کند. باید توجه داشت که برخی گروه های رانت خوار و سلطه جو، با استدلال و منطق، متوجه جایگاه و وزن سیاسی اجتماعی خود نمیشوند و تنها حضور مدنی و همدلانه آحاد ملت، تکاثر طلبان و زیاده خواهان را متوجه حدود و ثغور قانونی خود خواهد کرد. طبیعتا، تا زمانی که گروه های مدنی و متعهد به حقوق بشر، حقوق اساسی یکدیگر را انکار کنند، و تا زمانی که بین واحدها و انجمنهای مدنی، تفرقه و تضاد و حذف، حاکم باشد، خشن ترین و متجاوز ترین گروه های اجتماعی بر مقدرات جامعه، حاکم خواهند بود.

3. دولت کودتا و قرارگاه های نظامی پشتیبان آن، محکوم به سقوط هستند و انتخاب دیگری ندارند. اما ملت ایران هنوز یک حق انتخاب دارند: ملت (با تمام عقاید و گرایش های سیاسی خود) میتواند بین نابود شدن همراه با دولت کودتا و ساقط کردن دولت کودتا، یکی را انتخاب کند. با توجه به اخبار و تحولات جدید، اکنون با اطمیان میتوان گفت که اگر دولت کودتا به دنبال ساخت سلاح اتمی نباشد، دست کم به دنبال تشدید تحریم ها و نهایتا برخورد نظامی با جامعه جهانی است. آنها بر این باورند که میتوانند با ایجاد بحرانهای بزرگتر، از بحرانهای که خود، قبلا ایجاد کرده عبور کنند. بنا براین، مسئولیت هرگونه تحریم، جنگ و درگیری، فقط و فقط بر عهده دولت کودتاست و ملت نباید هیچ هزینه ای در این موارد بپردازد. به همین دلیل، اقدامات و تحریم های بین المللی، نه تنها باعث سلب مسئولیت از ملت و جنبش سبز نمیشود، بلکه با افزایش احتمال تبدیل ایران به افغانستان یا عراق، مسئولیت مردم را بیشتر میکند. بدین ترتیب، ضروری است که به موازات اقدامات جامعه بین المللی، فعالیت و تحرک جنبش با سرعت بیشتری افزایش یابد تا قبل از بروز جنگ، دولت کودتا و جنگ طلب، ساقط شود و از وارد آمدن ضربات جبران ناپذیر به کشور، جلوگیری شود. همان طور که به طور تمثیلی گفته شده است، تحمل باتوم و گاز اشک آور، خوشایند نیست، اما از مصیبت جنگ و اشغال کشور، وحشتناکتر نخواهد بود.

4. با توجه به وجود خفقان سیاسی در کشور، و محدودیت و سانسور رسانه های مستقل و دروغ پراکنی سازماندهی شده رسانه های انحصاری دولت، ادعای هر گونه مذاکره پشت پرده با آمریکا، یا اعلام پیامهای مبهم و سازشکارانه به نام رهبران جنبش سبز، نباید موجب دلسردی و عدم فعالیت در میان عموم مردم شود. حتی اگر به فرض، رهبران جنبش، در اهداف جنبش تجدید نظر کنند، روشها و استراتژی اساسی جنبش در خصوص ایجاد شبکه های اجتماعی و تقویت جامعه در برابر دولت، به قوت خود باقی خواهند ماند، چرا که یکی از اساسی ترین و ضروری ترین شرطهای بقای دموکراسی، تقویت جامعه مدنی و عدم مداخله دولت در حوزه خصوصی و مداخله حداقلی در حوزه عمومی است. بنا براین، تلاش برای تقویت جامعه و مبارزه مدنی و مسالمت آمیز با تمامی عناصر و نمادهای مداخله دولت، از تفکیک های ساختگی و دستوری گرفته تا گشت ارشاد و مداخله در مورد پوشش و لباس مردم و سایر مظاهر مداخله باید با مداومت و پیگیری، ادامه یابند. (کاری از گروه تحلیلگران انقلاب سبز) لینک دانلود تحلیل

چرا باید دمکراسی را پذیرفت؟


مقاله ای است که ولایت فقیه را نفی و مردم را صاحبان حقیقی مرز و بومشان می داند نه یک فرد یا گروه خاص! امید است مردم فهمیده ی ایران با آگاهی بیشتر از حقوق نداشته ی خود به جنبش خود برای آزادی ایران و استقرار ولایت جمهور مردم به جای ولایت فقیه، ادامه دهند و افراد درون رژیم با پشیمانی از گذشته ی خویش به مردم بپیوندند.( نوشته ی مجید رویا ) http://www.enghelabe-eslami.com/maghalat/majid-roya-090831.pdf